نمی‌دونم ازش متنفر شده‌م یا صرفا دیگه دوستش ندارم خودم ترجیح می‌دم دومی باشه چون به این نتیجه رسیده‌م خرج کردن سر سوزنی احساسات برای این بشر حرام کردن خودمه قطعا وقتی به گذشته فکر می‌کنم حرصم می‌گیره یا به صورت میزربلی به پرسش آخه چرا؟ میفتم ولی خب مهم نیست حس می‌کنم تا حد خوبی ازش عبور کرده‌م  در کل که به خودم نگاه می‌کنم حجم زیادی از احساسات می‌بینم قسمت خشم و درد و دلتنگی از بقیه حسا بیشترن خصوصا دلتنگی اگر هر بار که دلم برای آدما تنگ می‌شد اکچوالی بهشون می‌گفتم قطعا بلاکم می‌کردن منم راهشو پیدا کرده‌م به جایی که بگم دلم براشون تنگ شده روستشون می‌کنم یا میم‌های احمقانه یا زیادی نبوغ آمیز براشون می‌فرستم حتی برای استادم یعنی نمی‌دونم قطعا کار عجیبیه که شما برای دکتر فلانی با هزار تا پست و منصب ری بفرستید که توش داره می‌گهدوستان از من می‌پرسن شما کمونیست هستی یا سوسیالیست؟ دوستان بنده تروریست هستم ولی خب من می‌فرستم حالا احتمالا استادم ازم انسان بال
آخرین جستجو ها